|
شنبه 7 آبان 1390برچسب:, :: 8:47 :: نويسنده : مهناز
باران میبارید و هوا گرفته بود٬ کودکی آهسته رو به آسمان گفت: خدایا گریه نکن همه چیز درست می شود! ××× بار خدایا! از کوی تو بیرون نرود پای خیالم ٬ نکند فرق به حالم٬ چه برانی چه بخوانی ٬ چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی ؛ نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی! ![]()
شنبه 7 آبان 1390برچسب:, :: 8:49 :: نويسنده : مهناز
1ـچگونه می توان یک ذرافه را داخل یخچال قرار داد؟ پاسخ درست این است : در یخچال را باز کنید و زرافه را داخل آن قرار دهید و سپس در یخچال را ببندید! این سؤال به ما یاد می دهد که برای کارهای ساده نباید دنبال راه حل های پیچیده بگردیم. 2ـچگونه می توان یک فیل را داخل یخچال قرار داد؟ در یخچال را باز کنید و فیل را در آن قرار دهید و سپس در یخچال را ببندید... نه این پاسخ اشتباه است! پاسخ درست این است : در یخچال را باز کنید زرافه را بیرون بیاورید و فیل را در یخچال بگذارید و سپس در یخچال را ببندید. این سؤال به ما یاد می دهد که برای حل مسئله به فعالیت های قبلی نیز فکر کنیم. ادامه مطلب ... ![]()
پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, :: 12:15 :: نويسنده : مهناز
روزي يک کارمند پست وقتي به نامه هاي آدرس نامعلوم رسيدگي مي کرد متوجه نامه جالبي شد. روي پاکت اين نامه با خطي لرزان نوشته شده بود: «نامه اي براي خدا!» با خود فکر کرد: «بهتر است نامه را باز کنم و بخوانم.»
«خداي عزيز! بيوه زني شصت ساله ساله هستم که زندگي ام با حقوق ناچيز بازنشستگي مي گذرد. ديروز کيف مرا که صد دلار در آن بود دزديدند. اين تمام پولي بود که تا پايان ماه بايد خرج مي کردم. هفته ديگر عيد است و من دو نفر از دوستانم را براي شام دعوت کرده ام، اما بدون آن پول چيزي نمي توانم بخرم. هيچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگيرم. تو اي خداي مهربان تنها اميد من هستي به من کمک کن...»
که همه آنها جيب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاري روي ميز گذاشتند. در پايان نود وشش دلار جمع شد و براي پيرزن فرستادند...
عيد به پايان رسيد و چند روزي از اين ماجرا گذشت تا اين که نامه اي ديگر از آن پيرزن به اداره پست رسيد. روي نامه نوشته شده بود: نامه اي به خدا!
مي توانم از کاري که برايم انجام دادي تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامي عالي براي دوستانم مهيا کرده و روز خوبي را با هم بگذرانيم. من به آنها گفتم که چه هديه خوبي برايم فرستادي... البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته اند ...!» ![]()
![]() |